
از خواص یک امر مجرد و یک حقیقت غیر مادى( ملک) این است که زمانى و مکانى
نیست یعنى نسبتش با همه زمانها و همه مکانها على السویه است. همچنین نسبت
او با همه على السویه است، این نسبت اشیاء با اوست که متفاوت است. اگر ملک
مجرد داشته باشیم که داریم، براى آن ملک مجرد تمام عالم طبیعت یکسان است.
این نقطه براى او همان نسبت را دارد که آن دورترین کهکشانها. این است که
عزرائیل بر عالم آنچنان تسلط دارد که انسان بر کف دست. جبرئیل هم همینطور
است. جبرئیل در یک نقطه معین عالم نیست که از آنجا بخواهد بیاید. انسانى که
با جبرئیل اتصال پیدا مىکند است که با انسانهاى دیگر فرق مىکند، یعنى
نسبت از ناحیه انسان متفاوت مىشود که یک انسان وحى را مىگیرد و انسان
دیگر وحى را نمىگیرد، نه اینکه نسبت از ناحیه جبرئیل فرق مىکند که اینجا
مىآید چون با این انسان میانه خوبى دارد، و آنجا نمىرود چون با آن انسان
میانه خوبى ندارد....
ملائکه موجودات پاک و فرمانبرند که خداوند در امور عالم بآنها مأموریّتهائى محوّل فرموده که انجام میدهند مانند:
۱- میراندن مردمان بآنها واگذار شده است (سجده: ۱۱ونحل: ۲۸)
۲- آوردن وحى.. آیات قرآن نشان میدهد که
پیامآور فقط یک ملک نیست (حجّ :۷۵ و شعراء: ۱۹۴) اما میشود گفت: که وحى
آور فقط جبرئیل و او یکی است و دیگران مژده آورند و نظیر آن ، نه آورنده
احکام و دین.
۳- نوشتن اعمال انسانها. ( ق: ۱۷- ۱۸ )
۴- حافظان انسانها. (انعام: ۶۱). ظهور آیه
در آنست که عدّهاى از ملائکه حافظ انسانها می باشند . این میرساند که
انسان در این دنیاى مادّه از نصرت ملائکه ناگزیر است و گرنه نمیتواند به
زندگى خویش ادامه بدهد و حوادث او را از پاى درمیاورند.
در تفسیر عیاشى ذیل آیه «لَهُ مُعَقِّباتٌ .(رعد: ۱۱)» از حضرت صادق علیه
السّلام نقل کرده که فرمود: «ما من عبد الّا و معه ملکان یحفظانه فاذا جاء
الامر من عند اللّه خلّیا بینه و بین امر اللّه”” براى هر بندهاى دو تا
ملکى است که او را حفظ میکنند چون کارى از جانب خدا آمد او را بامر خدا وا
میگذارند»
۵- حاملان عرش. عدّهاى از ملائکه حاملان عرش خدایند (غافر: ۷ ) (قاموس قرآن، ج۶، ص: ۲۸۷)
جبرئیل یا جبریل نام همان ملکی است که به پیامبر اسلام (ص) و پیامبران
دیگر (ع) وحى مىآورد چنان که در تورات کتاب دانیال باب هشتم و نهم و در
انجیل «متى» باب اول نیز نام او آمده است. در قرآن مجید سه بار به لفظ
جبریل و چند بار به لفظ روح ذکر شده است: (نحل/ ۱۰۲ و شعراء/ ۱۹۳و تکویر/
۱۹- ۲۱ و قدر/ ۴ و معارج/ ۴ و نبأ/ ۳۸ )در قرآن (سوره قدر ) براى نشان دادن
عظمت جبرئیل ، ملائکه همه یک طرف و او به تنهایى در مقابل آنها قرار گرفته
است (تفسیر أحسن الحدیث، ج۱، ص: ۱۹۸)
مقتضاى آیات« إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ. ذِی قُوَّهٍ عِنْدَ ذِی
الْعَرْشِ مَکِینٍ. مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ تکویر: ۱۹- ۲۱»آنست که جبرئیل پیش
ملائکه مطاع است و اگر دستورى بدهد باید اطاعت کنند (قاموس قرآن، ج۶، ص:
۲۸۷)
در این آیات جبرئیل را به شش صفت توصیف کرده اند :
اول اینکه: او را رسول خواند، که مىفهماند او قرآن را به رسول خدا (ص) وحى مىکند،
دوم اینکه: کریمش خواند، که مىرساند نزد خداى تعالى کرامت و احترام دارد، و به اعزاز او عزیز شده،
سوم اینکه: ذى قوتش خواند، که مىفهماند او داراى قوت و قدرت و شدت بالغهاى است
چهارم اینکه: او را نزد خداى صاحب عرش، مکین خواند، یعنى داراى مقام و منزلت است،
پنجم اینکه:” مُطاعٍ ثَمَّ” اش خوانده، که دلالت دارد بر اینکه جبرئیل در
آنجا یعنى نزد خدا دستور دهندهاى است، که زیر دستانش دستوراتش را بکار
مىبندند، معلوم مىشود در آنجا ملائکه هستند که جبرئیل به آنان امر مىکند
و ایشان اطاعتش مىکنند، از همین جا معلوم مىشود که جبرئیل در کار خودش
یاورانى هم دارد،
و ششم اینکه: او را امین خواند که مىرساند جبرئیل خدا را در دستوراتى که
مىدهد و در رساندن وحى و رسالت، خیانت و دخل و تصرفى نمىکند.(ر .ک ترجمه
المیزان، ج۲۰، ص: ۳۵۸)
چرا جبرئیل روح القدس نامیده شد؟
در آن چند احتمال است.
۱- همانطور که روح بدن را زنده میکند جبرئیل با ادلّه و معجزاتى که همراه دارد ادیان را زنده میکند.
۲- چون جنبه روحانیت او غالب است از اینرو او را روح خوانند و سائر ملائکه
اگر چه نیز چنیناند لیکن این امتیاز اسمى از نظر شرافت براى جبرئیل است.
۳- چون خداوند او را از پیش خود هستى داد و پدرى وجود نداشت از اینرو او
را روح القدس نامیدند.( ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص: ۲۵۱)
جبرئیل در نگاه شهید مطهری :
۱) چیستی و چگونگی ملک :
از خواص یک امر مجرد و یک حقیقت غیر مادى( ملک) این است که زمانى و مکانى
نیست یعنى نسبتش با همه زمانها و همه مکانها على السویه است. همچنین نسبت
او با همه على السویه است، این نسبت اشیاء با اوست که متفاوت است. اگر ملک
مجرد داشته باشیم که داریم، براى آن ملک مجرد تمام عالم طبیعت یکسان است.
این نقطه براى او همان نسبت را دارد که آن دورترین کهکشانها. این است که
عزرائیل بر عالم آنچنان تسلط دارد که انسان بر کف دست. جبرئیل هم همینطور
است. جبرئیل در یک نقطه معین عالم نیست که از آنجا بخواهد بیاید. انسانى که
با جبرئیل اتصال پیدا مىکند است که با انسانهاى دیگر فرق مىکند، یعنى
نسبت از ناحیه انسان متفاوت مىشود که یک انسان وحى را مىگیرد و انسان
دیگر وحى را نمىگیرد، نه اینکه نسبت از ناحیه جبرئیل فرق مىکند که اینجا
مىآید چون با این انسان میانه خوبى دارد، و آنجا نمىرود چون با آن انسان
میانه خوبى ندارد.
چه مانعى دارد که یک موجود مفارق و مجرد مستقیماً تمام کارهاى این عالم را
انجام دهد؟ مثلًا بگوییم فرشتهاى که مفارق. یعنى مجرد است زمین را دائماً
به دور خورشید حرکت مىدهد. (در اصطلاح دینى مىگوییم ملک و در اصطلاح
فلاسفه مىگوییم مفارق). در مورد حرکت وضعى زمین چه مانعى دارد بگوییم ملک
مجردى زمین را به دور خود مىچرخاند همانطور که ما با دست خود سیب را
مىچرخانیم؟.
البته باید توجه داشت که بحث روى مفارق و مجرد است. ممکن است کسى تصورش از
ملک یک امر مادى باشد. در این صورت اسم یک موجود مادى را «ملک» گذاشته
است.
تمام این دنیاى ما حکم یک بدن را دارد. این نظمى که الآن مىبینید،
همینطور که این نظم بدن ما قائم به یک حیات است و اگر این حیات صعود کند و
به مقامخودش برود یکدفعه متلاشى مىشود، همینگونه است نظم و نظام این
عالم طبیعت.
اگر خورشید از مقام خودش تجافى نمىکند، اگر ماه کار خودش را انجام
مىدهد، اگر کهکشانها، ستارهها و همه چیز سر جاى خودش هست به حکم یک حیات
است. قرآن آن قدرتها و قوههایى را که این عالم را تدبیر مىکنند ملائکه
نامیده است. قرآن مىگوید همینطور که روح انسان یکدفعه بدن را رها مىکند،
موتش مىرسد و تا موتش رسید به عالم خودش مىرود و بدن دیگر متلاشى مىشود
همه ملائکه که مأمور تدبیر این عالم هستند و روح هنگامی که به سوى مقام
خودشان عروج کنند،(که می کنند) این عالم متلاشی می شود . (ر .ک
مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج۱۱ ص ۱۸۴و ج۲۷ ص ۶۸۳ )
۲)«جبرئیل» ، همان واسطه وحى است.
این واسطه را ما نمىتوانیم انکار کنیم. البته نمىخواهم عرض کنم که
هیچگاه وحیى براى پیغمبر صورت نگرفته که جبرئیل واسطه نباشد. نه، آن هست(
وحی بی واسطه )، خود قرآن تصریح مىکند که هست، ولى اکثرا که وحى مىشد به
وسیله جبرئیل بوده.
( مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج۴، ص: ۳۴۳)
جبرئیل یکی از چهار فرشته ی مقرب است که وظیفه اش ابلاغ وحی به پیامبران
بوده و به او روح الامین، روح القدوس و هاتف نیز گویند و از آن جا که از
اندیشه های پنهان آدمی باخبر است ناموس هم نامیده می شود. وی از فرشتگان
سبزپوش است. این فرشته به صورت روح به حضرت مریم ظاهر شد و با دمیدن در او
باعث باروری وی و تولد حضرت عیسی (ع) گردید از این رو دم جبرئیل کنایه از
دم الهی است.
در سفر شب معراج، دهانه ی اسب حضرت محمد (ص) را می کشید و گویی غایشه دار
(خادمی که مآمور نگهداری زین پوش اسب مخدوم است. کنایه از خادم مطیع و
فرمانبردار که در سفر همراه مخدوم خود باشد.) او بود. هجویری می نویسد: «
جبرئیل که چندین هزار سال به انتظار مصلحتی عبادت کرد، خلقتش غایشه داری
محمد بود تا شب معراج ستور وی را خدمت کرد.» (کشف المحجوب ، ص ۳۰۹).
جبرئیل با پر خود چندین شهر را به فرمان خداوند نابود ساخت؛ از جمله شهر
قوم لوط و ملک سبا را ( در قصص الانبیاء نیشابوری ص ۳۵۸ آمده است که سبا
شهری بود خوش آب و هوا و با نعمت های فراوان اما مردم آن ناسپاس بودند.
خداوند دوازده پیامبر برای هدایتشان فرستاد اما آنان بر پیامبر طغیان کردند
و سرانجام خداوند آنان را پراکنده ساخت).
وی صاحب اسبی به نام حیزوم است. حیزوم اسبی از اسب های فرشتگان است که
جبرئیل بر آن سوار می شد و در هر جا که سم وی قرار می گرفت سبزه درمی آمد.
در تفاسیر آمده است سامری، خاک زمینی را که اسب جبرئیل در روز غرق شدن
فرعون بر آن پای نهاده بود، در دهان مجسمه ی زرین گوساله ریخت و گوساله صدا
کرد، در آن وقت فرعون هلاک شد. آن زمان جبرئیل سوار بر مادیانی از بهشت
آمده بود. در میان لشکر بنی اسرائیل، سامری زیرک بود. چون جمال جبرئیل را
شبیه آدمیان دید دانست که جبرئیل است و از بنی اسرائیل و از آدمیان نیست.
طاقت نداشت که نزدیک او شود و با وی سخن بگوید، لیکن از زیر سم اسبش مشتی
خاک برداشت، چرا که می دانست ستوری که از بهشت باشد معجزه و کرامتی دارد که
ستوران دنیا ندارند. پس آن خاک را نگاه داشت تا وقتی که موسی به کوه طور
رفت و سامری فرصت یافت.
جبرئیل به صورت دحیه کلبی بر پیامبر ظاهر می شد . دحیه، صحابی مشهور
پیامبر ، در مدینه به اسلام مشرف شد و در جنگ بدر و احد حاضر بود. این
صحابی همان است که نامه ی پیامبر را به سوی هراکلیوس ، قیصر روم برد و بر
او عرضه کرد. طبق روایات مورخان اسلام، هراکلیوس آن را پذیرفت و تمایل خود
را به دین شریف اسلام نشان داد. وقتی صحابه شکل جبرئیل را از پیامبر سئوال
می کردند می فرمودند:« جبرئیل شبیه دحیه است».
ابن عباس و قتاده می گویند: جبرئیل (ع) سلامتی و حسن خلق دارد و بعضی گفته
اند: دارای جسمی سالم و دور از آفات است. جبائی گوید: جبرئیل قادر است از
هوا عبور کند، از روی هوا می رود و می آید و فرود آمده اوج می گیرد. می
گویند: جبرئیل (ع) همیشه به صورت انسان هایی بر حضرت محمد (ص) نازل می شد.
حضرت از او خواست به صورت اصلی خودش که آفریده شده بر او نازل شود؛ جبرئیل
نیز دوبار خودش را به صورت واقعی اش نشان داد؛ یک بار در زمین و یک بار در
آسمان. در زمین، هنگامی بود که حضرت در غار حراء بود که جبرئیل از طرف مشرق
بر حضرت ظاهر شد و تمام سطح افق را تا مغرب پوشانید. پیامبر (ص) با دیدن
او غش کرد و افتاد. آن گاه جبرئیل (ع) به صورت انسانی ظاهر شد و حضرت را در
آغوش گرفت. عبداله بن مسعود گوید: رسول خدا (ص) جبرئیل (ع) را دید در حالی
که ۶۰۰ بال داشت.
جبرئیل، در زبان عبری به معنای “مرد خدا” است. او یکی از چهار فرشته مقرب و
برترین آنها و در ادیان ابراهیمی، رابط میان خداوند و پیامبران است.
این نام تلفظهای دیگری چون جبرائیل و جبریل نیز دارد. از جبرئیل به
نامهای فرشته وحی، امین وحی، عقل اول، ناموس اکبر، روح اعظم و … نیز یاد
میشود.
در تاریخ یهودیت، مسیحیت و اسلام از نقش جبرئیل بسیار نقل شده است.
جبرئیل ابراهیم علیه السلام را از آتش نجات داد، موسی علیه السلام را در
مبارزه با فرعون حمایت کرد، فرعونیان را در رود نیل مصر غرق کرد، به داوود
ساختن زره آموخت، به دانیال نبی تعبیر رؤیا آموخت، زکریا را به ولادت یحیی و
مریم را به ولادت عیسی علیه السلام بشارت داد، و قرآن را بر پیامبر خاتم
صلی الله علیه و آله و سلم نازل کرد.
او گاهی به صورت واقعی خود و گاهی به شکل جوانی خوشرو به نام دحیه کلبی به
حضور پیامبر میرسید. او در شب معراج همسفر پیامبر بود و در منتهای معراج،
در سدره المنتهی باز ماند و به پیامبر گفت دیگر اجازه ندارد که پیش رود، و
رسول خدا به تنهایی به معراج ادامه داد.
بنا بر بعضی روایات، جبرائیل پنجاه بار بر حضرت ابراهیم علیه السلام،
چهارصد بار بر موسی علیه السلام، ده بار بر عیسی علیه السلام و بیست و چهار
هزار بار بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است.
شیخ مفید در روایتی آورده است:«جبرئیل در میان فرشتگان به شکل مردی میان
بالا، سپید پیشانی، سیه چشم، و دارای چهار بال سبز مرصع لؤلؤ است.»
و در حدیث دیگری او دارای ششصد بال مرصع به دُر است.
وظایف جبرئیل در بیان قرآن
۱٫ ابلاغ وحی: وحی که تنها راه ارتباط و تکلم بشر با خداوند است، طبق آیهی شریفه ذیل به سه طریق صورت میگیرد:
«وَ مَا کاَنَ لِبَشَرٍ أَن یکلَّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیا أَوْ مِن
وَرَاى حِجَابٍ أَوْ یرْسِلَ رَسُولًا فَیوحِىَ بِإِذْنِهِ مَا یشَاءُ…»
«و شایستهی هیچ انسانى نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحى یا از
پشت حجاب، یا رسولى مىفرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحى مىکند…»
قرآن در پاسخ بهانهجویی یهودیان در انکار جبرئیل به عنوان فرشتهی وحی میفرماید:
«قُلْ مَن کاَنَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلىَ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَینَْ یدَیهِ…»
«بگو: کسى که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) چرا که او به فرمان
خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است؛ درحالىکه کتب آسمانى پیشین را
تصدیق مىکند…»
۲٫ یاری انبیاء: نقش دیگری که در قرآن برای جبرئیل مطرح شده، حمایت و یاری پیامبران الهی است:
«…وَ ءَاتَینَا عِیسىَ ابْنَ مَرْیمَ الْبَینَاتِ وَ أَیدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُس»
«…و به عیسى بن مریم دلایل روشن دادیم و او را به وسیلهی روح القدس تأیید کردیم.»
در این آیه جبرئیل را به “روحالقدس” تعبیر نموده است؛ یعنی روحی که از
خطا و پلیدیهای مادی طاهر و منزه است.جبرئیل در مراحل مختلف زندگی عیسی بن
مریم، حضرت را یاری کرد؛ ابتدا زمانی که بر مادرش ظاهر شد و بشارت تولد او
را به مریم داد، بعد در طول زندگی وی، یعنی از هنگام تولد تا آخر عمر
شریفش، او را از خطر دشمنان حفظ کرد تا اینکه خداوند عیسای مسیح را به
آسمان برد.
علت اینکه قرآن جبرئیل را روح نامیده، اقوال مختلفی است؛ از جمله اینکه او
وجودی روحانی است، نه مادی، یا اینکه او وسیلهی احیاء دین و به قولى دیگر
وسیلهی احیاء روح انسانهاست
۳٫ نزول جبرئیل بر مریم مقدس: اگرچه
جبرئیل به عنوان پیامآور وحی و شریعت و کتب آسمانی بر پیامبران الهی بوده
و بر آنها نازل میشد، ولی برای رساندن پیامهای دیگر مانعی ندارد که با
غیر پیامبر نیز روبرو شود؛ چنانکه در جریان حمل حضرت مریم(سلام الله
علیها) بر حضرت مسیح میفرماید:
«إِذْ قَالَتِ الْمَلَائکَهُ یامَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُکِ بِکَلِمَهٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسىَ ابْنُ مَرْیمَ…»
«(به یاد آورید) هنگامى را که فرشتگان گفتند: اى مریم! خداوند تو را به
کلمهاى [وجود با عظمتى] از طرف خودش بشارت مىدهد که نامش مسیح، عیسى پسر
مریم است…»
مراد از “ملائکه” جناب جبرئیل است و منظور از بشارت، همان ماجرای بارداری
حضرت مریم(سلام الله علیها) است که در سوره مریم به آن اشاره شده و از
جبرئیل به “روح” تعبیر شده است:
«فَأَرْسَلْنَا إِلَیهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوَِیاً»
«در این هنگام، ما روح خود را بسوى او فرستادیم و او در شکل انسانى بىعیب و نقص، بر مریم ظاهر شد.»
علت اینکه قرآن جبرئیل را روح نامیده، اقوال مختلفی است؛ از جمله اینکه او
وجودی روحانی است، نه مادی، یا اینکه او وسیلهی احیاء دین و به قولى دیگر
وسیلهی احیاء روح انسانهاست.
اوصاف و مقام جبرئیل در آیینهی قرآن
خدای متعال در قرآن کریم، جبرئیل امین را با اوصاف و مقامات والایی یاد نموده است که در ذیل به آن میپردازیم:
۱٫ امانتداری
پروردگار متعال، مقام صدق و امانت جبرئیل را در اجراى رسالت و وحى به رسولان الهی گواهى نموده است:
«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ» ؛ «روح الامین آن را نازل کرده است.»
امانت
ساحت او منزه از هر نوع غفلت و اشتباه است. عمداً یا سهواً چیزی از پیام
الهی را تغییر نداده و تحریف نمیکند و دچار فراموشی نیز نمیگردد؛ بلکه
آیات قرآنى، عبارات و کلمات الهی را به همان شکل و هیئتی که از ساحت ربوبى
دریافت میکند، بدون دخل و تصرف، آن را بر قلب پاک و روح والای رسول الله
–صلىاللّه علیه و آله- القاء مىکند؛ به همین دلیل این صفت فاضله بر سایر
صفات کریمهی جبرئیل فضیلت دارد.
در کلام نورانی امام سجاد(علیه السلام) با تعبیر جبرئیل امین از وی یاد
شده که امانتدار وحی الهی بوده و اهل آسمانها مطیع او هستند و وی از
مقربان درگاه خداست که از مقام و عزت والا و ویژهای برخوردار است.
۲٫ طهارت و پاکی
یکی دیگر از اوصاف جبرئیل در قرآن کریم طهارت و پاکی اوست که با تعبیر “روحالقدس” به آن اشاره شده است:
«قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ…» ؛ بگو: آن را روح القدس به حق از جانب پروردگارت نازل کرده است…
مراد از “روحالقدس”، جبرئیل امین است؛روحی که از پلیدیهای مادی طاهر بوده و دارای مقام طهارت است.
۳٫ صاحب رسالت، کرامت و منزلت
برخی مفسرین آیات ۱۹-۲۱ سورهی تکویر را به جبرئیل تفسیر نمودهاند. در این آیات که جواب چندین سوگند است، خدای متعال میفرماید:
«إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ذِى قُوَّهٍ عِندَ ذِى الْعَرْشِ مَکِینٍ مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ»
«که این (قرآن) کلام فرستادهی بزرگوارى است [=جبرئیل امین] که صاحب قدرت
است و نزد (خداوند) صاحبِ عرش، مقام والایى دارد! در آنجا فرمانروا و امین
است!»
مراد از رسول جبرئیل است؛ به این معنا که قرآن از ناحیهی خداوند بر لسان
او نازل شده و پیامبر عظیم الشأن، آن کلام را از جبرئیل شنیده است. اینکه
“قول” را به جبرئیل به عنوان رسول نسبت داده، مىفهماند که در حقیقت کلام
از آن خداست و نسبت آن به جبرئیل، نسبت رسالت به رسول است که در این مقام
خداوند جبرئیل را به شش صفت توصیف نموده است:
یک. رسول: کسی که قرآن را به پیامبر خدا(ص) وحى مىکند.
دو. کریم: چون نزد خداى تعالى کرامت، احترام و عزت دارد.
سه. صاحب قدرت: کسی که در تکلیف و مأموریت علمی، عملی و تبلیغ رسالتش
داراى قوت و شدت بالغهاى بود.”ذی قوه” در معنای حقیقی، به معنای داشتن
توانایی ذاتی بر انجام اعمال بزرگ است و در معنای مجازی، به معنای پشتکار
داشتن در تصمیمگیری، دلیر بودن و داشتن اعتماد به نفس است
“شدیدُالقوی” یکی از اوصاف ملائکه است و در این آیه وصف جبرئیل است که به
معنای نیرومندی و توانایی او در انجام اعمال عظیم جسمانی و روحانی است؛ به
این معنا که جبرئیل وحی الهی را که قرآن باشد، به رسول خدا تعلیم داده است
چهار. بلند مرتبه (مکین): مکان به معناى تقرّب و نزدیکى مقام است؛ به این
معنا که جبرئیل نزد آفریدگار صاحب عرش، بلند مرتبه و بزرگ مقام است و این
مقام و منزلت چون با قید “عِندَ ذِىالْعَرْش” همراه شده، نشان عظمت این
مقام میباشد.
پنج. فرمانروا (مُطاعٍ ثَمَّ): “ثَمَّ” کلمهای است برای اشاره به مکان
بعید و “مطاع” کسی است که از او فرمان برده میشود. دلالت کلام بر این است
که جبرئیل در پیشگاه الهی، دستور دهندهاى است که زیر دستانش که ملائکه
باشند، در امر او بوده و اطاعتش مىکنند.
شش. امین: همچنانکه بیان شد، جبرئیل، در رساندن وحى و رسالت خدا به سوى
انبیاء امین است و در دستورات الهی هیچگونه خیانت و دخل و تصرفی نمىکند.
۴٫ تعلیم دهندهی صاحب قدرت و درایت
دومین موردی که بین مفسران اختلاف نظر هست و برخی به جبرئیل امین تفسیر
نمودهاند، آیات اولیهی سورهی نجم است. خدای متعال بعد از سوگند به نجم
در بیان اوصاف نبی مکرم اسلام میفرماید:
«عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوى؛ ذُو مِرَّهٍ…»
«آن کس که قدرت عظیمى دارد [جبرئیل امین] او را تعلیم داده است؛ همان کس که توانایى فوق العاده دارد…»
“شدیدُالقوی” یکی از اوصاف ملائکه است و در این آیه وصف جبرئیل است که به
معنای نیرومندی و توانایی او در انجام اعمال عظیم جسمانی و روحانی است؛ به
این معنا که جبرئیل وحی الهی را که قرآن باشد، به رسول خدا تعلیم داده
است.
“ذُو مِرَّه” وصف کسی است که صاحب کمال عقل و درایت باشد.اگر چه برخی
مفسرین این وصف را به معنای صاحب قدرت و نیرو گرفتهاند، ولی با توجه به
اینکه در توصیف قبلی با عبارت شدیدالقوی به این ویژگی جبرئیل اشاره شده،
“ذُو مِرَّه” به استواری فکری و بصیرت جبرئیل اشاره دارد. بنابراین یکی
دیگر از فضایل و اوصاف جبرئیل، قدرت عقلانی و فهم و درک بالای اوست.
منابع:
دانشنامه رشد
تبیان
ویکی اهل بیت
وبلاگ شخصی عباس میری
وبلاگ دانش دوست